- سخن رس
- زیرک، با ادراک و با فراست، زود فهم
معنی سخن رس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایدار، استوار، خیره سر
ادیبی، شاعری گویندگی، فصاحت و بلاغت، خواندن اشعار فارسی (غزل قصیده رباعی مسمط بحر طویل) در موضوعات مختلف (حمد خدا نعت رسول و ائمه مرثیه وصف معمی و لغز و غیره) در شبهای دهه اول محرم و شبهای ماه رمضاه و لیالی زمستان در قهوه خانه ها و تکیه ها و غیره
سخنگو، سخن فهم، قصه خوان، شاعر، افترا زننده مفتری
سرسخت، جان سخت، پرطاقت، لجوج
شاعری، شعرخوانی، گویندگی، قصه گویی
پررو، گستاخ، بی شرم
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
کنایه از سخن بی مزه و ناگوار و ناخوش
کسی که خوب چیز بنویسد، آنکه خوب سخن بگوید
ترشرو، بداخم، زشت، گستاخ، بی شرم
کسی که از طرف مؤسسه یا گروهی دربارۀ کارها و درخواست های آن سخن بگوید
گوینده، شاعر، ادیب
صاحب سخن، گوینده، کنایه از شاعر، ادیب
Orator
оратор
Redner
оратор
orador
oratore
orador
orateur
redenaar
वक्ता
orator
خطيبٌ
נוֹאֵם